پارت ۳

پارت ۳
همین طور اشک بود که از چشمام سرازیر بود فقط مونده بود کمد ها که در باز شد ارباب کیم نامجون بود
سرم رو پایین آوردم
$ زود کارتو تموم کند واسه مهمونی مافیا ها امشب باید کمک کنی ..
نمیدونم چرا ولی این ارباب از بقیه بهتر بود .. شایدم نه .. ...
(۱ ساعت بعد )
بلاخره تموم شد آخيش 😮‍💨
درو باز کردم که برم بیرون که ...
اجوما : بدووووو باید امارت رو برای مهمونی آماده کنیم و بعد شام درست کنیم (اولش داد)
صورت ا.ت رو اینجوری تصور کنید که :


تو مدرسه
* ا.ت هیچ وقت واسه امتحان غایت نبوده یعنی چش شده
؟ (زد زیر گریه )
* چیشد لونا ؟؟؟!
؟ عموش ... هق... سرش ....هق .. شرط بست و باخت
* چی ؟ ولی من دوسش داشتم 😥
این یه شوخی نه ؟!
؟ ای کاش بود
* لونا ما باید پیداش کنیم (با اشک )
؟ ولی کسایی که گرفتنش همشون مافیان
* به باباش گفتی ؟ شاید بتونه کمک کنه !
؟ نه باباش سکته میکنه ! اینجوری اگه پیداشم کنیم باهامون قطع رابطه میکنه !

(تو مدرسه خیلی چرت بود برگردیم پیش ا.ت و اعضا )

+ ا.ت .. پیست ا.ت
" بله ارباب ؟!
+تو نوشیدنی که به اون آقا میدی ت-ح-ر-ی-ک کننده بریز
" چرا ارباب ؟
+تو به این چیزا کار نداشته باش
" چشم ارباب
نوشیدنی رو بردم که دیدم اون مرده ....
خماریییی 😁
شرط : ۵ تا لایک
۳تا کامنت
دیدگاه ها (۱۵)

پارت ۴

ادیتام 🎵🎶

sorry 🎻

سلام

سلام پرنسسا 💖💖 🌼خیانت درون عشق 🌼 ....پارت دوم....ـ ویو ت...

📜 خیانت درون عشق 📜🫧پارت اول🫧🌈ویو ا/ت 🌈داشتیم مثل بقیه زندگی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط